قرآن در فقه(1)

پدیدآورحمید مبلغی

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 201 بازدید
قرآن در فقه(1)

حميد مبلغى
1- آويختن قرآن به گردن

آويزان كردن قرآن به گردن براى شخص بى‏وضو و جنب و مانند آن‏مكروه است.

2- آموزش دادن قرآن به كودكان

آموزش دادن قرآن به كودكان مستحب است. در روايت آمده، خداوندعذاب حتمى را به واسطه دو چيز از اهل زمين برمى‏دارد:

1- گام برداشتن پيران به طرف نماز.

2- آموختن قرآن به كودكان.

اميرمومنان(ع)فرمود: حق فرزند بر پدر اين است كه او را نيكوادب كند و به او قرآن بياموزد.
(ميزان الحكمه، ج 8، ص 76)

3- اجرت گرفتن در برابر تعليم قرآن

اجرت گرفتن جهت تعليم قرآن اشكال ندارد. اگرچه طبق عقيده‏مشهور فقيهان، مكروه است، ولى مزد گرفتن براى تعليم سوره‏هايى‏از قرآن مثل حمد و سوره كه از اجزاء واجب نماز است، جايز نيست.

4- اجرت گرفتن در برابر قرائت قرآن

مزد گرفتن در برابر تلاوت قرآن اشكال ندارد. يعنى جايز است‏شخص در برابر تلاوت قرآن مزد بستاند و ثواب آن را نثار ديگرى‏كند.(خواه زنده و خواه مرده)هرچند ترك اين كار بهتر است.
اجيركردن جنب و زن حائض براى قرائت‏سوره‏هاى سجده جايز نيست واجاره آن فاسد است.

5- ادا كردن حروف از مخارج

ادا كردن حروف از مخارج در قرائت قرآن روا است. معيار درصحيح بودن قرائت، عرف زبان عربى است و رعايت دقت‏هاى عالمان‏تجويد، ضرورتى ندارد.

6- از روخواندن قرآن

نگاه كردن به آيات قرآن باعث روشنى چشم و تمركز فكر مى‏شود وقرائت نمودن آيات از روى قرآن نزد فقيهان مذاهب اسلامى افضل،بلكه مستحب است.
در روايتى اسحاق بن عمار از امام صادق(ع)مى‏پرسد: فدايت‏شوم،من قرآن را در دلم حفظ مى‏كنم. آيا آن را از حفظ بخوانم بهتراست‏يا به قرآن نگاه كنم؟ امام صادق(ع)در جواب مى‏فرمايد: آن رابخوان و در كتاب(قرآن)بنگر كه آن بهتر است. نگاه كردن در مصحف‏عبادت است.
در عين حال، نگاه كردن به خط قرآن در حال نماز و يا خواندن‏نماز در برابر قرآن باز مكروه است.

7- با وضو بودن

وضو گرفتن هنگام نوشتن قرآن يا خواندن آن و يا دست كشيدن به‏حاشيه‏هاى قرآن مستحب است. صاحب كشف الغطا مى‏نويسد: در روايتى‏براى قارى با وضو در غير نماز بيست و پنج‏حسنه و قارى بدون وضوده حسنه نوشته مى‏شود.

8- بوسيدن قرآن

بوسيدن قرآن از مصاديق تعظيم واحترام به قرآن نزد عرف تلقى‏مى‏شود و از شعائر مذهبى و عملى شايسته است. گرچه تنها برخى ازمذاهب همچون حنبلى و شافعى‏تصريح به استحباب كرده‏اند ولى اين‏كار در عمل ميان مسلمانان رواج دارد.

9- پاره كردن قرآن

كارهايى كه باعث‏بى‏احترامى و سبك شمردن آشكار كلام خداوند شودو از روى عمد باشد، مانند پاره كردن و يا انداختن قرآن درمحلهاى نجس وكثيف، كفر است. صاحب جواهر مى‏نويسد: پاره كردن‏قرآن كفراست. شافعى و حنبلى نيز به آن تصريح كرده‏اند.
ولى دور ريختن آيه‏هاى قرآن پس از تغييردادن هيئت آنها مثل خطكشيدن و پاره پاره كردن به جورى كه قرآن برآن صدق نكند، اشكال‏ندارد.

10- پناه بردن به خداوند

پناه بردن به خدا از شر شيطان هنگام قرائت قرآن، در كلام الهى‏مورد تاكيد قرار گرفته است:
(فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم)
فقيهان نيز بر استحباب پناهندگى به خداوند قبل از قرائت‏قرآن، اتفاق نظر دارند.
نزد مشهور فقيهان صورت استعاذه(پناهندگى به خدا)جمله «اعوذبالله من الشيطان الرجيم‏» است، ولى صاحب جواهر عبارت: «اعوذبالله السميع العليم من الشيطان الرجيم‏» را به نقل از «فقه‏الرضا» آورده است و آن را ترجيح داده است و مى‏نويسد: حميرى‏در «قرب الاسناد» آن را از امام زمان(ع)روايت كرده است.

11- ترتيل قرآن

ترتيل در تلاوت قرآن مستحب است و منظور از آن روان خواندن‏همراه با نظم و برجسته نمودن حروف در قرائت است و اين كه آهنگ‏آيه با محتواى آن سازگار باشد; يعنى اگر آيه در باره عذاب الهى‏است، با آهنگ ويژه عذاب و تهديد همراه باشد و اگر آيه درباره‏عظمت و بزرگى است، با آهنگ تعظيم قرائت‏شود. از امام صادق(ع)درباره(و رتل القرآن ترتيلا)در كلام خدا، سوال شد. امام در جواب‏فرمود: على(ع) فرموده است: آيه‏هاى قرآن را واضح بيان كن و باسرعت قرائت مكن. آن چنان كه در شعر مى‏خوانى و همچون ريگهاى جدااز هم و پراكنده مخوان بلكه جورى قرآن را بخوانيد كه در قلب‏هاى‏سخت‏شما تاثير كند و مبادا به فكر رسيدن به انتهاى سوره‏باشيد.

12- تطهير نمودن قرآن

به عقيده همه فقيهان از بين بردن نجاست روى ورق قرآن واجب‏است. بلكه برخى تطهير نمودن جلد قرآن وغلاف آن را(بدون قيد)نيزواجب دانسته‏اند. و در صورتى كه تطهير قرآن امكان نداشته باشد،بايد آن را از بين برد.

13- حفظ كردن قرآن

از ديرباز تلاوت آيات قرآن از حفظ، ميان عالمان و علاقه‏مندان‏با اشتياق تمام رواج داشته و آن سنت‏حسنه‏اى است كه باعث افزايش‏حافظه و از بين بردن فراموشى و نسيان مى‏شود; گرچه ممكن است‏فقيهان كمتر به آن پرداخته باشند.
اميرمومنان على(ع)فرمود: «اقروا القرآن و استظهروه فان الله‏تعالى لايعذب قلبا وعى القرآن‏»
قرآن بخوانيد و آن را حفظ كنيد، خداوند قلبى را كه حافظ قرآن‏باشد، عذاب نمى‏كند.

14- چرخاندن صدا درگلو(تغنى)

برگرداندن صدا با كيفيت‏خاصى كه طرب انگيز و مناسب با مجالس‏لهو است، حرام است و فرقى نيست كه آن در سخنان حق مانند قرائت‏قرآن يا غير آن مانند شعر يا نثر باشد; بلكه اگر آن را در چيزى‏كه خداوند به آن اطاعت مى‏شود به كار بگيرند، عقابش دو برابراست.

15- دست كشيدن بر قرآن

دست كشيدن يا رساندن جايى از بدن به قرآن دركتابهاى فقهى‏داراى مواردى است:
1- دست كشيدن بى‏وضو، جنب، زن حائض يا داراى نفاس و مستحاضه‏بر روى خطوط قرآن حرام است. اما دست كشيدن اين افراد برجلدقرآن و حواشى بين خطوط مكروه است.
2- دست كشيدن يا رساندن بدن، بر بدنى كه روى آن قرآن نوشته‏شده باشد، برجنب و بى‏وضو حرام است. و اگر قرآن بر دست و صورت‏نوشته شده باشد، ابتدا بايد آن را از بين ببرد و سپس وضو بگيردو يا وضوى ارتماسى بگيرد.
3 نمى‏توان با تيممى كه به خاطر تنگى وقت نماز گرفته شده‏است، بر خط قرآن دست كشيد ولى اگر به خاطر عذر ديگرى مانندنبودن آب يا ضرر داشتن آن تيمم نموده است، مى‏تواند بر خط قرآن‏دست‏بكشد.
4- دست كشيدن بى‏وضو، جنب و غير آن روى اثر برجاى مانده ازنوشته‏هاى قرآن، حرام است. بلكه دست كشيدن بر آيه‏هاى قرآن كه بامواد ناپيدا مانند آب پياز نوشته شده است(و مى‏توان آن را باحرارت آشكار نمود.)نيز حرام است چرا كه نوشته موجود است وحرارت تنها باعث آشكار شدن آن مى‏شود.
5- دست كشيدن بر خط قرآن از پشت‏شيشه يا در آينه براى بى‏وضوو جنب و غير آن اشكال ندارد.
6- خوردن نان كه آيه برآن نوشته شده است، بر بى‏وضو و جنب(درصورتى كه باعث رسيدن جايى از بدن جنب يا بى‏وضو برآن باشد.)حرام‏است و چنانچه لقمه جورى از هم جدا شده باشد كه به آن قرآن‏نگويند، خوردن آن جايزاست.

16- دادن قرآن به كافر

بخشيدن قرآن كريم به كافر روا نيست.صاحب عروه مى‏نويسد: ازدادن قرآن به كافر بنا به احتياط واجب خوددارى شود و اگر قرآن‏در دست اوست، در صورت امكان از او بستانند.
امام خمينى(ره)در حاشيه بر عروه حرمت دادن قرآن به دست كافررا محل اشكال مى‏داند. ولى عاريه دادن آن را به كافر صحيح‏نمى‏داند.

17- ريا در قرائت

ريا از گناهان كبيره است. اگر عبادت به قصد ريا انجام شود،باطل است زيرا شرك به خداوند است. در ميزان‏الحكمه روايتى است‏كه پيامبر(ص)فرمود: كسى كه از روى ريا و يا جلب توجه مردم قرآن‏بخواند، روز قيامت در حالى خداوند را ديدار مى‏كند كه صورتش‏استخوانى است و برآن هيچ گوشتى نيست و قرآن گريبان او رامى‏گيرد تا داخل آتش نمايد و او به همراه كسانى كه در آتش سقوطكرده‏اند، در آتش داخل مى‏شود.

مقالات مشابه

قرآن در فقه(2)

نام نویسندهحمید مبلغی